به نام خدای فاطمه (سلاماللهعلیها)
تسلیت و تعزیت ایام فاطمیه به فرزندش ولی عصر امام زمان ارواحنا فداه وبدین مناسبت یاد آوری نکاتی:
از خصوصیات زهرای اطهر سلام الله علیها ایمان و خدا باوری صادقانه و خالصانه است که درعبادت و پرستش خداوند یگانه نمود پیدا کرده.
صدق و صفای باطن و عمق معرفت و خدا ترسی زهرا س در بیان پدرش رسول خدا ص که جز حق نگوید چنین آمده:
… مَتَى قَامَتْ فِی مِحْرَابِهَا بَیْنَ یَدِی رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ زَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِکَهِ السَّمَاءِ کَمَا یَزْهَرُ نُورُ الْکَوَاکِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ یَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِکَتِهِ یَا مَلَائِکَتِی انْظُرُوا إِلَى أَمَتِی فَاطِمَهَ سَیِّدَهِ إِمَائِی قَائِمَهً بَیْنَ یَدِیَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِیفَتِی وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِی أُشْهِدُکُمْ أَنِّی قَدْ آمَنْتُ شِیعَتَهَا مِنَ النَّارِ ( بحارالأنوار ج : ۲۸ ص : ۳۸ به نقل از امالی صدوق ر )
هنگامی که به عبادت می ایستد، نورانیت معنوی او در آسمانها و برای فرشتگان الهی همانند نورانیت ستارگان برای زمینیان، انعکاس مییابد وخداوند به فرشتگان مباهات می کند که به فاطمه برترین بانوی بانوانی که آفریده ام بنگرید که چگونه از خوف و خشیت من همه اندام وی میلرزد، ودرعبادت، با تمام وجودش به من روی آورده است. گواه باشید که من شیعیان و پیروان او را از کیفر دوزخ ایمن گردانم.
براستی ارتعاد فرایص در برابر خداوند یعنی چه؟ ما چه درک و تصوری ازاین حالت، و به مراتب کم تر از آن، می توانیم داشته باشیم. چنین خوف و خشیتی، نیازبه پیش زمینه و عقبه معرفتی و ایمانی بسیار عمیق، حیرت زا و شگفت آور دارد معرفت و ایمانی که به بیان امام صادق ع فرشته مقرّب و پیام آور وحی الهی را از عرش نازل کند و کنار زهراء س بنشاند واز جانب حق تعالی با او سخنان آرامش بخش بگوید و از اسرار عالم آگاه نماید و اخباری از آینده بشریت و خلق و خلقت الهی را به آگاهی او برساند و علی بن ابیطالب ع با آن مقام عرشی وفوق بشری اش آن مطالب را بنویسد. ( اصول کافی ج : ۱ ص : ۴۵۹ )
و صحیفه فاطمیه شکل بگیرد. به راستی زهرا س کی است و نزد خالق هستی چه جایگاهی دارد؟ ما چه نسبتی با اوداریم؟ سرمایه محبت و ولایت او و پدر و همسر و فرزندانش را چه اندازه تقویم و ارزشگذاری می کنیم؟ و با چه چیزی قابل معاوضه می دانیم؟
همین حالت ارتعاد فرایص هنگام عبادت پروردگار، در مورد فرزندش امام مجتبی ع نیز نقل شده: وکانَ إذا قامَ فی صَلاتِهِ تَرتَعِدُ فَرائِصُهُ بَینَ یَدَی رَبِّهِ عَزَّوجَلَّ. وهرگاه به نماز برمى خاست، در برابر خداوند عزّوجل، به لرزه مى افتاد. (أمالی الصدوق : ۱۵۰ / ۸ ، فلاح السائل : ۲۶۸) و نیزحال و هوای امام حسین ع در دعای عرفه معروف و بالاترازاینها خود امیر المؤمنین ع و مدهوش گشتن شبانه آن حضرت از خوف و خشیت الهی است که در منابع تاریخی آمده:
ابودرداء می گوید: در شب تاریکی از نخلستانی عبور کردم، آواز کسی را شنیدم که با خدا مناجات می کرد. چون نزدیک شدم، دیدم علی علیه السلام است. من خود را پشت درخت مخفی کردم وی با آهنگ حزین و سوزناکی مشغول گریه و مناجات با خداوند بود. آن قدر گریه کرد که بی حس و حرکت افتاد. با خودم گفتم: شاید خوابش برده است. نزدیکش رفتم، دیدم چون چوب خشکی افتاده بود. او را تکان دادم، حرکت نکرد پیش خود گفتم حتماً از دنیا رفته است
شتابان به منزلش رفتم و خبر رحلت او را به حضرت زهرا س دادم. فرمود: علی از دنیا نرفته از خوف و خشیت خداوند مدهوش گشته است (امالى صدوق، مجلس ۱۸)
چنین توجه تام و کامل و برای ما غیر قابل تصوری، در مورد امام سجاد ع ودیگر پیشوایان معصوم نیز کم و بیش نقل شده و جای تأمل بسیار دارد.
جلوه دیگر زهرا س این نکته فاخر است که آن معارف بلند و سیر در آن عوالم ما ورایی او را از توجه به جمع و جامعه و مسؤلیت های عرفی و بشریاش باز نمی دارد. اولویت تضرع ودعا و خیر خواهیش، دعا برای دیگران است نه برای خود و وابستگان به خود امام صادق ع از پدران خود از امام مجتبی ع نقل می کند: مادرم شبهای جمعه تا بامداد در محراب عبادت می ایستاد و چون دست به دعا برمی داشت برای مردان و زنان با ایمان دعا می کرد اما در باره خود چیزی نمی گفت روزی بدو گفتم چرا برای خود نیز مانند دیگران دعای خیر نمی کنی؟ گفت فرزندم از پدرم رسول الله شنیدم که: الجار ثم الدار همسایه مقدم است ( کشف الغمّه، ج۱، ص۴۶۸) همسایه داری دلسوزانه و واقعی.
نکته ناب و کمیاب دیگر در همین زمینه این است که این همسایگان مشمول دعای حضرت زهرا س، همان کسانی بودند که حضرت برای احقاق حق خود از آنها یاری خواسته بود و حاضر به یاری نشدند. معاویه طی نامه ای امیر المؤمنین ع را شماتت و سر زنش می کند که توهمان کسی هستی که همراه همسر و فرزندانت از مسلمانان برای گرفتن خلافت و مخالفت با ابوبکر یاری جستی و جز ۴ یا ۵ نفر حاضر نشدند یاریت کنند واین عدم همراهی را نشانه درخواست باطل و نادرست حضرت دانسته بود:
من کتاب معاویه المشهور إلى علیّ علیه السّلام: … وعهدک أمس تحمل قعیده بیتک لیلا على حمار و یداک فی یدی ابنیک الحسن و الحسین یوم بویع أبو بکر فلم تدع أحدا من أهل بدر و السّوابق إلّا دعوتهم إلى نفسک و مشیت إلیهم بامرئتک و أولیت إلیهم بابنیک و استنصرتهم على صاحب رسول اللّه فلم یجبک منهم إلّا أربعه أو خمسه… (منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه(الخوئی) میرزا حبیب الله خوئی ذیل نامه ۲۶)
وحضرت در نامه ۲۸ نهج البلاغه با تایید این رخداد و اقدام وهمراهی نکردن مردم، پاسخ معاویه را می دهد:
… وَ لَعَمْرُ اللَّهِ لَقَدْ أَرَدْتَ أَنْ تَذُمَّ فَمَدَحْتَ، وَ أَنْ تَفْضَحَ فَافْتَضَحْتَ، وَ مَا عَلَى الْمُسْلِمِ مِنْ غَضَاضَهٍ فِی أَنْ یَکُونَ مَظْلُوماً مَا لَمْ یَکُنْ شَاکّاً فِی دِینِهِ وَ لَا مُرْتَاباً بِیَقِینِهِ. خواسته ای مذمت و بد گویی کنی اما ناخواسته مرا ستوده ای آنچه گفته ای نشان ضعف و نقص من نیست بلکه نشان حقانیت و مظلومیت من است که بیعت من از روی ناچاری واجبار بوده نه رضا و رغبت. دراحقاق حق خود کوتاهی نکردم اما همراهی نکردند…
این برخورد نا روای مسلمانان، باعث نشد که قلب بزرگ زهرا س برای آنها دعای خیرنکند و دلسوزشان نباشد.
دلسوزی و خیر خواهی حتی نسبت به دشمنان و بد خواهان خود، از ویژگی های اولیاء الهی بوده مگر نه آن بود که فرزند شهیدش امام حسین ع ، به همراهان خود دستور داد سپاه خسته و تشنه حربن یزید ریاحی را که سپاه دشمن بود و محتمل بلکه متیقن بود که این سپاه حضرت و یارانش را به شهادت می رسانند و زنان و کودکان را به اسارت می برند، هم خودشان و هم مرکب هایشان را سیراب نمایند و خود حضرت با مهر و دلسوزی خاص به یکی از آنان کمک کرد تا عطش و تشنگی اش بر طرف شود (کامل ابن اثیر،ج۳، ص۲۷۹) با دشمنان چنین بودند تا چه رسد به دوستان و محبان وشیعیان.
نکته وآموزه گرانقیمت دیگر زهرا س، ارزش واهمیت معرفت و معارف انسانی والهی و گسترش و نشرعلم و دانش وارزش های اخلاقی واجتماعی است.
این سند تاریخی بسیار قابل توجه و تأمل است:
ابن مسعود نقل می کند که مردی نزد فاطمه س آمد و درخواست رهنمودی و روایتی از پیامبرص نمود ( از سخن گفتن با وی امتناع نکرد که مثلا تو نامحرمی و برو ازهمسرم علی بپرس) حضرت نوشته ای را که نزد کنیز خود امانت گذاشته بود در خواست کرد که از روی نوشته، به آن مرد پاسخ گوید. کنیز گشت و پیدا نکرد حضرت بر آشفته شد که وای بر تو بگرد وپیدا کن که ارزش آن نزد من معادل ارزش فرزندانم حسن ع و حسین ع است کنیز گشت و نهایتا پیدا کرد. در آن نوشته چنین آمده بود: پیامبر فرمود از انسان های با ایمان شمرده نمی شود کسی که همسایه اش از بدی و خصومت او ایمن نباشد کسی که به خدا و روز باز پسین باور دارد نباید همسایه خود را بیازارد. کسی که چنین باوری دارد در محاورات و با دیگران، باید زبان خیر داشته باشد یا سکوت کند خداوند دوست دار انسان خیر خواه و برد بار و پاکدامن ودشمن انسان بد زبان، بیهوده و زشت گوی و سمج در گدایی ودرخواست کمک از مردم است. شرم و حیاء و آزرم، زیبایی ایمان و جایگاه ایمان و مؤمن بهشت برین است. فحاشی و بیهوده گویی و بد زبانی، زشتی و زشتی و زشت سیرت در دوزخ است:
عَنِ ابْنِ مَسْعُودٍ قَالَ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى فَاطِمَهَ ع فَقَالَ یَا ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ هَلْ تَرَکَ رَسُولُ اللَّهِ ص عِنْدَکَ شَیْئاً فَطَوِّقِینِیهِ فَقَالَتْ یَا جَارِیَهُ هَاتِ تِلْکَ الْجَرِیدَهَ فَطَلَبَتْهَا فَلَمْ تَجِدْهَا فَقَالَتْ وَیْحَکِ أُطْلُبِیهَا (فَإِنَّهَا تَعْدِلُ عِنْدِی حَسَناً وَ حُسَیْناً) فَطَلَبَتْهَا فَإِذَا هِیَ قَدْ قَمَمَتْهَا فِی قُمَامَتِهَا فَإِذَا فِیهَا قَالَ مُحَمَّدٌ النَّبِیُّ ص لَیْسَ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ مَنْ لَمْ یَأْمَنْ جَارُهُ بَوَائِقَهُ وَ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلَا یُؤْذِی جَارَهُ وَ مَنْ کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَلْیَقُلْ خَیْراً أَوْ یَسْکُتُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْخَیِّرَ الْحَلِیمَ الْمُتَعَفِّفَ وَ یُبْغِضُ الْفَاحِشَ الْبَذَّاءَ السَّائِلَ الْمُلْحِفَ إِنَّ الْحَیَاءَ مِنَ الْإِیمَانِ وَ الْإِیمَانَ فِی الْجَنَّهِ وَ إِنَّ الْفُحْشَ مِنَ الْبَذَاءِ وَ الْبَذَاءُ فِی النَّارِ( مستدرکالوسائل ج : ۱۲ ص : ۸۱ )
این حقایق اخلاقی وارزش های زیبا، روح و حقیقت دین است وحقیقت دین، ارزشی فراتر از حتی جان اولیاء خدا دارد و تمام پیشوایان دینی، جان نثار این معارف و حقایق اخلاقی و الهی بودند و این نکته ای بی نهایت مهم و قابل تعمق است و با ولاءیون افراطی و اهل غلّو چراغ خاموش، در تعارض جدی است و زهرای بزرگ وپدر و همسر و فرزندان بر گزیده اش صلوات الله و سلامه علیهم اجمعین، معلم و آموزگار این معرفت های اصیل و ذلال و ناب اند.
والسلام.