شگفتانه چگونگی‌ها و اندازه‌ها و مقادیر در عوالم پس از مرگ

شگفتانه چگونگی‌ها و اندازه‌ها و مقادیر در عوالم پس از مرگ

به نام خدا

نسبت سنجی اندازه‌ها، ابعاد،کمیت‌ها وکیفیت‌ها، توانایی‌ها، گستره و دامنه لذت‌ها و رنج‌های عالم دنیا از یکسو با عالم رحم مادر و از سوی دیگر با عالم برزخ و قیامت، جالب و شگفت آور است.
کودکی که هنوز به دنیا نیامده، درک و دریافت و تصور و ذهنیتی از لذت‌ها و رنج‌های دنیا ندارد.
ما نیز تا در دنیا هستیم درک و تصور درست و واقع‌بینانه‌ای از آموزه‌های دینی وارد شده در زمینه نعمت‌های بهشتی و کیفرهای دوزخی و ابعاد، مقادیر، گستره، شدت، عمق و چگونگی آنها نداریم.
مثلا با توجه به این آیه قرآن: سارعوا الی مغفره من ربکم و جنه عرضها السموات و الارض( ۱۳۳ سوره آل عمران )
چه تصوری از بهشتی داریم که عرض و مساحتش به اندازه آسمان‌ها و زمین باشد.
روایت مفصلی را محدث نوری در دارالسلام ج۴ ص۶۰ به بعد از کتاب ” الاختصاص” شیخ مفید و بحار و… در خصوص نعمت‌های بهشت و کیفرهای دوزخ از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده که نمونه‌ای است از آموزه‌های بسیار، در منابع و مصادر دینی و جالب و قابل تأمل و سبب و برانگیزنده بیم و امیدهای جدی است و تنها به قسمت‌های کم و کوتاهی از آن اشاره می‌شود:
… فرد با ایمان را باسلام و صلوات و همراهانی از فرشتگان و خدمت‌گذاران بهشتی به سمت جایگاه اصلی او می‌برند. به اولین قصر خود که از درّ و یاقوت است می‌رسد همسران بهشتی او در آن قصر به او خوش آمد گفته و از او می‌خواهند که به نزد آنان رود. اراده می‌کند فرود آید، همراهان می‌گویند ای ولی خدا حرکت کن که جز این قصر، قصرهای دیگری هم داری. به قصر دیگری زیبا تر از قبلی، می‌رسند می خواهد پیاده شود به او گفته می‌شود ادامه بده تا می‌رسد به قصری زینت یافته از یاقوت سرخ. اراده می کند پیاده شود به او گفته می‌شود ادامه بده که جز این‌ها قصرهای دیگری هم داری و بدین صورت تمام هزار قصر خود را در چشم به هم زدنی سیر کرده و از نظر می‌گذراند.
در ادامه روایت، حوریان و همسران بهشتی او را توصیف می‌کند که با یکی از آنان با قوت و نیروی شهوت صد مرد چهل ساله، مجامعت می‌کند و آن همسران پس از هر مجامعت، مانند پیش از مجامعت بکر و دست نخورده می شوند… در یکی از منازل، زنی برایش ظاهر می‌شود که تمام قصر و جایگاه او را پر از نور و سرور می‌کند به حدی که آن ولی خدا فکر می کند پروردگار بر او اشراف نموده نگاه می‌کند و همسری را می بیند که نور بهشتی او دیدگانش را می‌زند و آن ولی خدا را صدا می‌زند که الان وقت آن است که ما بهره‌ای و کامی از تو داشته باشیم می‌پرسد تو کی هستی پاسخ می‌دهد من از آنهایم که قرآن توصیف کرده لهم ما یشاؤن فیها و لدینا مزید. ۳۵ ق. پس با او مجامعت می‌کند با قوت و شهوت صد جوان و هم‌آغوشی آنان هفتاد سال از سال‌های دنیا به طول می‌انجامد و از شدت زیبایی نمی‌داند به کدام قسمت از اعضای بدن آن بنگرد … پس از آن، همسر دیگری زیباتر از او، به نزد او می‌آید و از او طلب وصل می‌کند می‌پرسد تو چه کسی هستی پاسخ می‌دهد من از آنهایم که قرآن توصیف کرده فلا تعلم نفس ما اخفی لهم من قره اعین جزاء بما کانوا یعملون. سجده ۱۷… سپس فرمود کسی وارد بهشت نمی‌شود مگر آن که برای او پانصد حوری و همسر بهشتی که با هر کدام هفتاد غلام و هفتاد کنیز خدمت گذار است که هر کدام مانند درّ و جواهر می‌درخشند که هیچ دستی آنها را لمس نکرده و هیچ چشمی آنها را ندیده… و برای آن فرد بهشتی، هفت قصر جداگانه است و در هر قصری هفتاد خانه و در هر خانه‌ای هفتاد تخت و بر هر تختی هفتاد بستر و در هر بستری همسری از حور العین…. در آن قصرها نهرهایی از آب رلال و خالص و نهر هایی از شیر و نهرهایی از عسل و نهرهایی از شراب ناب جاری است. و هر گاه اشتهای طعامی یا میوه‌ای پیدا کنند بلا فاصله برایشان حاضر و مهیا می‌شود.
و پس از آن، متعرض نعمت‌های معنوی می‌شود و ملاقات با پروردگار و کلام خداوند با آنها و تجلی کمال و جمال الهی بر آنها. نور و سرور و کرامت ویژه الهی تمام وجود آنها را فرا می‌گیرد که قابل قیاس با نعمت‌های مادی و جسمانی آنها نیست و مفصل بدانها می‌پردازد. ( دار السلام، محدث نوری، ج ۴، ص ۶۰ به بعد )

سپس متعرض عذاب‌ها و کیفرهای دوزخیان می‌شود تا می‌رسد بدین جا که: به هر مرحله از مراحل سیر دوزخی خود می‌رسد، ۷۰ زنجیره آتشین آشکار می‌شود که طول هر زنجیره ای ۷۰ ذراع است و بین هر ذراعی، حلقه‌های آتشین بی‌شمار به عدد قطرات باران است حلقه‌هایی که اگر هر کدام را بر کوهی از کوه‌های دنیا قرار دهند، آن را ذوب می کند….سپس آنها را در تابوت‌هایی سه لایه‌ای آهنی و آتشین قرار می‌دهند که هیچگاه کلامی و صدایی از آنها شنیده نمی‌شود و درون آن تابوت‌ها نعره‌هایی مانند صدای قاطر و الاغ و زوزه‌های مانند زوزه سگ دارند اما آن صداها به بیرون نمی‌سد. هیچگونه رحمت و آسایشی بدانان نمی‌رسد و هیچ خلاصی از غم و درد و رنج ندارند و این حالت، بر آنان استوار و ماندگار است
نه فرشتگان شفاعتی برایشان دارند و نه از بهشتیان یار و غمخواری می‌یابند. خداوند آنان را فراموش نموده و یاد آنان را از دل و ذهن بندگانش محو می‌کند و تا ابد کسی به یاد آنان نمی‌افتد.
( همان، ص۷۵ به بعد )
در آیات قرآن نیز مواردی ذکر شده:
آیاتی از سوره حج:
هَذَانِ خَصْمَانِ اخْتَصَمُوا فِی رَبِّهِمْ فَالَّذِینَ کَفَرُوا قُطِّعَتْ لَهُمْ ثِیَابٌ مِنْ نَارٍ یُصَبُّ مِنْ فَوْقِ رُءُوسِهِمُ الْحَمِیمُ ﴿۱۹﴾
این دو [گروهِ حق پیشه و باطل گرا] دشمن یکدیگرند که درباره پروردگارشان در جدال و ستیزند [گروه حق پیشه، پروردگار را به صفاتی وصف می‌کنند که شایسته اوست و گروه باطل‌گرا او را به اموری می‌ستایند که سزاوار او نیست]، پس کسانی که کافر شدند برای آنان لباس‌هایی از آتش [به اندازه اندام‌شان] بریده شده و از بالای سرشان مایع جوشان [به روی آنان] ریخته می‌شود، (۱۹)
یُصْهَرُ بِهِ مَا فِی بُطُونِهِمْ وَالْجُلُودُ ﴿۲۰﴾
که آنچه در شکم‌های ایشان است و پوست بدنشان به وسیله آن گداخته می‌شود.
وَلَهُمْ مَقَامِعُ مِنْ حَدِیدٍ ﴿۲۱﴾
و برای آنان گرزهایی از آهن [مخصوص] است [که بر سرشان می‌کوبند.]
کُلَّمَا أَرَادُوا أَنْ یَخْرُجُوا مِنْهَا مِنْ غَمٍّ أُعِیدُوا فِیهَا وَذُوقُوا عَذَابَ الْحَرِیقِ ﴿۲۲﴾
هرگاه بخواهند به سبب اندوه [فراوان و غصه گلوگیر] از دوزخ درآیند، به آن بازشان می‌گردانند؛ و [به آنان می‌گویند:] عذاب سوزان را بچشید. (۲۲)

وآیاتی از سوره مومنون:
وَمَنْ خَفَّتْ مَوَازِینُهُ فَأُولَٰئِکَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ فِی جَهَنَّمَ خَالِدُونَ ﴿۱۰۳﴾
و کسانی که اعمال وزن شده آنان سبک [و بی ارزش] است، همانانند که سرمایه وجودشان را از دست داده و در دوزخ جاودانه‌اند.)
تَلْفَحُ وُجُوهَهُمُ النَّارُ وَهُمْ فِیهَا کَالِحُونَ ﴿۱۰۴﴾
آتش [همواره] صورت‌هایشان را می سوزاند، و آنان در آنجا [از شدت سوختگی] زشت رویانی بدمنظرند!

در صحاح گوید: کُلوُح آشکار شدن دندان‌ها در عبوسی است در اقرب الموارد گفته: به قولی کُلوُح در اصل ظاهر شدن دندان‌هاست در وقت عبوسی (مانند سرهای بریان شده گوسفندان). در مجمع فرموده: کلوح برگشتن دو لب است به بالا و پایین تا دندانها آشکار شودپس کالح اسم فاعل از آن است. می‏زند آتش به چهره هایشان و آنها در آتش زشت منظران باشند(نعوذبالله من النار) ظاهرا مراد از کالح زشت منظری است در نهج البلاغه دروصف مردگان فرموده: «کَلَحَتِ الْوُجُوهُ النَّواظِرُ» خطبه ۲۱۹ چهره‏های با طراوات بد منظر شدند. در نهایه گوید: در حدیث علی «علیه السلام» آمده «اِنَّ مِنْ وَرائِکُمْ فِتَناً وَ بَلاءّ مُکْلحاً مُبْلِحاً» یعنی از پس شما فتنه‏‌ها و بلاهایی است عبوس کننده، ناتوان کننده. این کلمه تنها یکبار در کلام الله آمده است.

 

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

پیمایش به بالا