یکی از فلسفههای نماز
به نام خدا
این که خداوند نماز را واجب کرده شاید یکی از علتهایش این باشد که اگر واجب نبود برخی اهل معرفت به خود اجازه نمیدادند که مستقیما با خدا سخن بگویند به خاطر درک عزت و عظمت و جبروت الهی و کوچکی و خورد و ناچیزی خودشان که خود را ذره و کمتر از ذره میدانند
ارحمنی و انا بعد اقلّ الاقلّین و اذلّ الاذلّین مثل الذّره او دونها (صحیفه، دعای روز عرفه)
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه
ذرهای بودم و لطف تو مرا بالا برد
من خسی بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که میرفت مرا هم به دل دریا برد (علامه)
اما چون خداوند سخن گفتن و راز و نیاز خصوصی و شخصی با خودش در قالب نماز را اجازه داده و حتی واجب کرده، آنها عبادتها، خلوتها، انس و الفتها با خدا داشته و دارند هم به لحاظ کمّی و هم از نظر کیفی.