زمینههای دولت مهدوی - صلح وامنیت
بسم الله الرحمن الرحیم
چکیده
مهدویت، یعنی نظریه غلبه نهایی حق، از ظرفیتهای بزرگ فرهنگ شیعه است که دارای آثار عظیم فردی و اجتماعی است انتظار عدالت و امام عدل گستر و نابودی سلطه فساد و ستم و بیداد، سرمایه بی بدیلی است که در سیاهترین و بحرانی ترین شرایط، گرمای امید وحیات به انسان می دهد.
انسان منتظر، فکر منسجم ومنظم دارد، به خدا وخلق خوشبین است وافق آینده را روشن می بیند، در ژرفای وجودش اطمینان وآرامشی الهی می یابد و از آنجا که منتظر اباصالح، ابتدا خود باید صالح باشد، در کسب شایستگی ها خود را صاحب رسالت می داند عالم را هدفمند وحوادث ورویدادها را کنترل وهدایت شده می بیند نگاه روشنی به گذشته وآینده دارد. گذشته تاریخ را عرصه سعی و تلاش انبیاء واولیاء الهی در راستای هدایت ونجات انسانها تحلیل می کند هر چند به نتیجه نهایی وثمره مورد نظرآنان نرسیده و آینده را هم ظرف تحقق آرزوها و اهداف وآرمانهای والا وبلند آنان می داند.
نوشته پیش رو با استفاده از روش مطالعه کتابخانه ای، به پاره ای مفاهیم محوری واساسی مهدویت می پردازد که باید توسط جامعه ودولت شیعه تبیین، تعمیق، وزمینه سازی گردد
هر چه بیشتر به این مفاهیم وبار محتوایی وغنای معنا وآثار کسترده ای که در زندگی فردی واجتماعی انسان دارد پرداخته شود، فرهنگ تشیع واسلام ناب که متبلور درانتظار است، فربه ترخواهدشد وبشریت از برکاتش، بهره بیشتری خواهد برد ودرد وبحرانهای نفس گیر وزندگی سوز عصر حاضر را زودتر وریشه ای تر درمان خواهد نمود .
کلید واژه ها : صلح، امنیت و ناامنی جهانی، صبر، بد بینی، زیاده خواهی، انتظار
پیش در آمد
نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد عالم پیر دگر باره جوان خواهد شد
ارغوان جام عقیقی به سمن خواهد داد چشم نرگس به شقایق نگران خواهد شد
در متون تاریخی و روایی شیعه، اعتقاد به ولی عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف )به عنوان حجت زنده خدا و واسطه فیض الهی و نجاتبخش انسانها، به شکل بی بدیلی مطرح شده و جزییات وریزه کاریهای وقوع این واقعه محتوم، از امتیازات شاخص فرهنگ شیعه است.
این اعتقادوباور، اثراتی برفکر وذهن و روح وروان دارندگان خود وبه تبع، بر جوامع بشری می گذارد والزامات و وظایفی را پیش روی آنان می نهد که تضمین کننده رشد وتعالی فرد وجامعه است ومی تواند تأمین کننده صلح وامنیت جهانی باشد وجایگاه رفیع این مکتب در قبال آینده نگری تاریخی وسرانجام بشریت را در برابر دیگر مکاتب ومذاهب رقیب، آشکار می کند از جمله:
۱- تاریخ روشن وبی ابهام پذیرش این که مصلح آخر الزمان (عج) در مقطع تاریخی وسال وماه وروزمعینی به دنیا آمده وحتی خصوصیات جسمی ونیز ویژگیهای والدین بزرگوار و گرامی اش ودیگر مرتبطان با ولادت آن حضرت با ذکر جزییات در منابع معتبر تاریخی منعکس است وتأکید بر این که آن بزرگوار به عنوان حجت خداوکاملترین انسان، دارای علم غیب و ولایت تکوینی ومتصرف درعالم به اذن خداوند است
این مباحث رادر منابع ذیل ودیگر کتبی که از قدما در زمینه این بحث وجود دارد می توان یافت :
– سه جلد ۱-۲ -۸ کتاب شریف ( کافی ) با دو عنوان ( کتاب الحجه ) و (ابواب التاریخ) که به بیان برخی ویژگیهای آخر الزمان وحکومت جهانی حضرت پرداخته
– ( کمال الدین ) از شیخ صدوق که به نوشته خود او در مقدمه کتاب، حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) در رویای صادقه دستور نوشتن این کتاب را داده . و از مصادرومنابع اصلی بحث مهدویت است ودر ۵۸ باب، به موضوعات مر تبط پرداخته
– ( الغیبه ) از شیخ طوسی که در مجموعه معارف مهدوی ودوران غیبت بسیار قابل توجه است
– ( اعلام الوری باعلام الهدی ) از مرحوم امین الاسلام طبرسی صاحب تفسیر مجمع البیان ، به ویژه بخش پایانی کتاب که مباحث مرتبط با امام عصر ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) را در ۵ باب آورده
– ( کشف الغمه ) از علی بن عیسی اربلی که بخش عمده ای از جلد سوم این کتاب به شرح زندگی حضرت پرداخته
– ( اثبات الهداه ) از شیخ حر عاملی
– (جلد ۳ بحار الانوار ) از علامه مجلسی
و…
در همین زمینه کتابهای ذیل نیز از نویسندگان معاصر قابل توجه ومراجعه است :
– ( امام مهدی از ولادت تا ظهور ) از سید محمد کاظم قزوینی .
– ( روزگار رهایی ) از کامل سلیمان .
– ( منتخب الاثر ) از صافی گلپایگانی .
– ( معجم احادیث الامام المهدی ) از موسسه معارف اسلامی. و…
۲ – بعد معنوی خاص منظور راههایی است که زمینه تشرف به محضر وملاقات با آن بزرگوار را فراهم ومیسر می سازد . اذکار و اعمال معین و عمدتا التزام به شرع مقدس ورعایت کامل امر ونهی الهی، روشن ترین وبی اشکال ترین وبه همین دلیل مهم ترین ونزدیک ترین راه ارتباط با آن حضرت، معرفی وتوصیه شده است
در این خصوص هم علاوه بر منابع پیش گفته، این منابع نیز قابل مراجعه اند :
– ( پیوند معنوی با ساحت قدس مهدوی ) از علی اکبر همدانی ، صدر الاسلام .
– (مکیال المکارم فی فواید الدعاء للقایم ع ) از موسوی اصفهانی ترجمه سید مهدی حایری قزوینی .
– و…
۳-بعد سیاسی: ظلم ستیزی
بی تردید از وظایف منتظران راستین توجه به این عناصر وامتیازات نیز هست تا با بصیرت وآگاهی بهتر وبیشتر در این عصر وانفسای غیبت، از فیض این ماه به ظاهر پنهان الهی بتوان بهره برد و وظایف خود را در آماده سازی زمینه ظهور و استقرار صلح و امنیت حقیقی، شناخته ودر حد توان عمل نمود .
مفهوم شناسی دکترین مهدویت
در این نوشته سه واژه آشنا ومقدس که در حقیقت مفاهیم عمده نظریه مهدویت است یعنی انتظار صلح امنیت به ویژه صلح وامنیت را بررسی ودر هر موردبا توجه به معنای خاص این واژه ها، نکاتی یاد آوری می شود:
۱- انتظار . از ماده نظر است : والانتظار طلب الادراک لما یاتی من الامر لانه من النظر (طبرسی، مجمع البیان ، ۵-۶ ، ص۲۰۳ ) واصل النظر الطلب لادراک الشی ( همان ، ۱-۲ ، ص۳۰۳ ) انتظار طلب رسیدن به نهایت امری است که واقع خواهد شد به تعبیر مفردات راغب : ادرک ای بلغ اقصی الشیء ( ماده درک، ص ۱۷۰ ) ادراک یعنی رسیدن به نهایت ودریافت کامل چیزی.
اصولا، طلب و درخواست وحرکت برای رسیدن به مطلوب، در معنا ومفهوم انتظار، اشراب و در نظر گرفته شده بر این اساس انتظار پیروزی نهایی حق، اقتضاء می کند که انسان منتظرظهور، به قدر وسع و اندازه توانش و با تمام ظرفیت، مقدمات آن را فراهم وراه را هموار نماید بی تفاوتی ودست روی دست گذاردن خلاف روح انتظار واقعی وحقیقی است
چنان که صبر در فرهنگ اسلامی نیز چنین معنایی دارد یعنی تحمل وضعیت نا گوار درعین توجه ودقت برای کشف وپیمودن راه برون رفت از این وضعیت به گونه ای که عقل ودین می پسندد طبعا در هر مورد اقتضاء خاص ونام جداگانه ای دارد صبر در مصیبتها، بی تابی نکردن است وتوسل به شیوه های آرامش بخش روحی وروانی، در جنگ ، شجاعت ونترسیدن است وضد آن، ضعف وترس. در بر خورد با ناملایمات وشنیدن سخنان درشت وناصواب ودیدن رفتار نامتعارف وپرخاشگرانه ، سعه صدر ودریا دلی است، در مورد سر نگهداری وامانت داری، کتمان وباظرفیت بودن است و… ( مفردات راغب ماده صبر، ص۲۸۱ )
بنا براین صبر، نفس تحمل نیست بلکه تحمل همراه دنبال راه حل رفتن وتفکر وپیدا کردن راه برون رفت از مشکل وحادثه است
تقارن صبر وانتظار که در برخی روایات آمده پیام مهم ورسایی در همین راستا دارد
در بیانی از امام هشتم (علیه السلام) چنین نقل شده : ما احسن الصبر وانتظار الفرج اما سمعت قول العبد الصالح وارتقبوا انی معکم رقیب ( مجمع البیان ، ۵-۶ ، ص۱۸۹ ) و( بحار الانوار،ج۵۳، ص۱۱۰، باب التمحیص والنهی عن التوقیت )
چه نیکو است صبر وانتظار فرج آیا گفتار عبد صالح خدا شعیب پیامبر را در قرآن نخوانده ونشنیده ای که پس از انذار وهشدار به قوم خود فرمود : به زودی عذاب الهی نازل ومعلوم خواهد شد که راستگو ودروغگو کیست مراقب ومنتظر چنان لحظه ای باشید من هم مراقب ومنتظرخوهم ماند .
مراقبت در لغت گردن کشیدن وچشم به راه بودن است .
مقارنت وهمراهی صبر وانتظار ، همان تمهید مقدمات وآماده سازی شرایط در حد توان و وسع است .
در مجموع ، فرجام شناسی تاریخ ومرحله آخر زندگی بشر، از اصلی ترین اشتغالات فکری وفرهنگی وی از گذشته های دور تا کنون بوده در همیشه زمان وهمه جای زمین دل خسته ازدیروز وامروز ودل بسته به فردا میل به دانستن چگونگی تداوم زندگی وآگاهی از چیستی وچگونگی سر انجام و فرآیند حیات بشری، ریشه در سرشت وطبیعت انسان دارد از این رو تلاش برای آگاهی یافتن از روند زندگی وقلمرو آینده توسط او را نباید دور از انتظار دانست وساده از کنار آن گذشت.
البته آشکار است که ابتدا جهان بینی ونگرش آدمی نسبت به مبدءهستی وجایگاه ورسالت انسان و متناسب با آن پذیرش یک سری بایدها ونبایدها، مسیر زندگی او را جهت وشکل می دهد وطبعا متناسب با آن، سوال از آینده هم برایش پیش می آید وهراندیشه وجهان بینی هم به فراخور ماهیتش بدان پاسخ می گوید چه ادیان آسمانی که به وحی متصل اند وچه مکاتب زمینی ودست ساز انسان که آنها هم به دلیل وجود حساسیت پایه گذارانشان نسبت به آینده وفرجام هستی، پایانی مطلوب برای جهان ترسیم نموده اند . نمونه های این فرجام شناسی را هم در کلام الهی ومتون ادیان آسمانی وهم در آموزه ها وآثار مکاتب زمینی می توان یافت .
ازجمله آموزه های مهم وحیاتی مشترک بین همه ادیان که ره آورد آن، دستاورهای بزرگ فکری وکار بردی نصیب جوامع بشری نموده ومی نماید همین مسءله انتظار منجی وچگونگی نگرش به فرجام تاریخ است .
همه ادیان بزرگ از بستر ظهور وبروز تا مرحله کمال خود مدعی نجات و مبشر امنیت وصلح جهانی بوده اند واساسا یکی از رموز توفیق ادیان همین زنده کردن مشعل امید در قلب وجان پیروان خود بود ه است که از وضعیت سخت وتاریک موجود به فردای مطلوب ومتیقن امید ببندند ودلخستگی امروز را با دلبستگی فردا التیام بخشند .
جان هیک ، دین پژوه وفیلسوف انگلیسی معاصر می نویسد : در همه ادیان بزرگ ومتکامل جهان، به نوعی، اعتقاد به رستگاری ومبحث نجات بخشی و انتقال از یک حیات معصیت بار به وضعیت بهتر وجود دارد زیرا که حیات کنونی حیاتی است هبوط زده وبیگانه از خدا وباید منتظر حیات الهی بود (جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهرام راد، ص ۱۸ ) .
همین عطش وسوز فطری ودسته جمعی بشر برای دستیابی به حیات الهی بهترین دلیل بر وجود منجی ای است که انسان را به نجات ووصال می رساند ونیاز اورا بر ظرف می کند چرا که عطش انسان، بهترین گواه وجود آب در هستی است . در بحث امنیت، به مناسبت در باره انتظار، نکات وحقایقی طرح وبحث خواهد شد .
۲- صلح : نبودن دشمنی وکینه ونفرت بین مردم است ( مفردات راغب ، ماده صلح ، صفحه۲۹۲ )
رابطه صلح وصلاح . وجود فضای آرام و اعتماد متقابل می تواند بستر مناسبی برای فکر صحیح وسالم، رشد وتکامل ودر نهایت صلاح واصلاح فرد وجامعه باشد اصولا در فضای تشنج وتنش استعدادهای متعالی، ناشکوفا وتوانها فرسوده ونیروها خنثی می شود در فقدان صلح وآرامش ، اصلاح امور صورت نمی گیرد آبادانی وسازندگی وتوسعه بدون صلح وامنیت به وجود نمی آید
امروزه در ابعاد جهانی هم، صلح وتوسعه قرین هم اند وموسسات سرشناسی در دنیا ، پیگیر تحقق این دو امرند مانند موسسه ترانسند ( transcend ) در استکهلم پایتخت سوئد که عنوان کامل موسسه – سازمان صلح وتوسعه برای حل مرافعات با وسایل صلح آمیز – است
در جهان بینی اسلام که در فرهنگ شیعه متبلور است، صلح کل وکامل درآخر الزمان و دوران حاکمیت جهانی امام زمان (ع) است که در نتیجه آن، فعلیت وشکوفایی استعدادها وتحقق هدف آفرینش انسانها نیز رخ خواهد داد وعقول، کامل خواهند شد
از امام باقر (ع) روایت شده که فرمود: “إذا قام قائمنا وضع یده علی رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و کملت بها احلامهم(کلینی، اصول کافی، ج ۱، کتاب العقل و الجهل،ص۲۵)
هنگامی که قائم ما ظهور کند دست بر سر مردم مى نهد وبدین سبب عقلها، خواسته ها، آرزوها و خلاصه اخلاق آنان کمال مىیابد.
به نظر می رسد دست گذاردن بر سر مردم وبه دنبال آن کمال عقلی آنان، کنایه باشد از تربیت یافتن مردم در نظام ولایت ولی عصر( عج ) وحکومت وفرهنگ جهانی اسلام که توسط آن حضرت ایجاد واداره می شود.
طبیعى است در جامعه ای که عقلها کامل و آرزوها و خواسته ها، مطابق با آرمانها وباورهای متعالی باشد، نفرت وجنگ ودعوا و کینهتوزى، از میان خواهد رفت. مطابق بیانی که از نبی مکرم اسلام (ص) نقل شده : ذهبت الشحناء والبغضاء (: نجم الدین طبسى، چشم اندازى به حکومت مهدى(ع)، ص۱۸۴ به نقل از سیدبن طاوس، الملاحم والفتن، ص۱۵۲ ) یعنی در حکومت مهدوی، دشمنی و کینه توزی در میان جامعه بشری نخواهد بود، چنان که حرص ودنیا طلبی را نیز از میان خواهد برد بر اساس دیگر روایات، درحکومت الهی مهدوی، چنان تحولى در افراد به وجود مىآید که وقتى اعلام می شود هر کس پول و جواهراتی مىخواهد بیاید بگیرد، جز یک نفر بلند نمىشود و او هم بعد از گرفتن، پشیمان مىشود ( معزی ، اسماعیل ، جامع احادیث الشیعه، ج۱، ص۳۴)
علت چنین حرکتى، غناوثروت ظاهری مردم نیست بلکه تغییراتى است که در روحیات آنها پیداشده عدم وابستگی و استغنایى است که در آنها به وجود آمده همان استغنایی که از وادیهای هفتگانه عرفان شمرده می شود به قول حافظ
خوشا آن دم که استغنای مستی
فراغت بخشد از شاه و وزیرم
آن کسى که بلند مىشود و ابراز نیاز مىکند چندان در دامنش پول و جواهرات مىریزند که نتواند جابهجا شود. او هم وقتى مىبیند که فقط خودش بلند شده پشیمان مىشود و مىخواهد آنچه را گرفته، پس بدهد که از او قبول نمىکنند.
چنین تحولی، منحصر به انسانها نیست تجلى آن، درحیوانات هم مشاهدخواهدشد طبق برخی روایات حیوانات درنده و غیر درنده در کنار هم وبا صلح ومسالمت به سرمی برند( محمدبن الحسن الحرالعاملى، اثبات الهداه، ج۳، ص۵۴۲، ح ۵۲۱ ) چوپانها خیالشان از گرگها ودرندگان دیگر راحت است، تازه خود گله هم در طول مسیرش تا چراگاه پا روى گندمها و دانههاى درشت نمىگذارندتا مبادا از بین برود ونعمت خدا نابود گردد (یوسف بن یحیی المقدسی الشافعی السلمی ، عقدالدرر، ص۱۵۹).حاکمیت جهانى حضرت، چنین تحول گسترده ای را به دنبال دارد.
ظاهرا تصرف ولایی حضرت دارای چنین اثر تکوینی در تمامی موجودات است و تحولی بنیادین در تمامی ذرات عالم ایجاد می کند یعنی با حاکمیت اباصالح ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) صلح و صلاح عالمگیر وفراگیرخواهد شد .
(در پرانتز این مطلب گفتنی است که: لقب معروف ومشهور ابا صالح ظاهرا در هیچ روایتی در مورد حضرت حجت ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) به کار نرفته آن چه در منابع مربوطه دیده می شود در خواست کمک واستنصار در بن بستها وشداید از اعوان وانصار آن بزرگوار از انس وجن است به صورت ذکر معروف یا اباصالح المهدی ادرکنی وبر اساس تجربه وبا رعایت شرایط، چنین درخواست کمکی نتیجه بخش وموثرخواهد بود البته احتمال هم میرود که اطلاق عنوان اباصالح بر حضرت حجت (عج) اصطیاد شده وبر گرفته از آیه ۱۰۵ سوره انبیاء باشد «وَ لَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ َانَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» که بر طبق نقل تفسیر ارزشمند المیزان در باره امام مهدی ویاران آن حضرت است:
… و قوله«أَنَّ الْأَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصَّالِحُونَ» قال: القائم و أصحابه . المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۴، ص: ۳۳۷)
روایتی دیگر از امیر المومنین (ع) ، شیوه وروش حکومت حضرت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) وعدالت وامنیت آن دوران را چنین توصیف نموده:
…فیبعث المهدی الی امراءه بسایر الامصار بالعدل بین الناس وترعی الشاه والذءب فی مکان واحد وتلعب الصبیان بالحیات والعقارب لا یضرهم شیء …. ( عقد الدرر ، همان ، ص ۲۳۲ ، حدیث ۲۶۶ )
مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) فرمانداران خود را با دستور اجرای عدالت به شهرها می فرستد وگرگ ومیش در یک مکان با هم می چرند وبچه ها با عقربها ومارها بازی می کنند وضرر وآسیبی به آنها نمی رسد …
به تعبیر ایه الله صافی در منتخب الاثر : ممکن است ظواهر روایات منظور باشد وبعید هم نیست که منظور اشاره به گستردگی امنیت وعدالتی باشد که در زمان ظهور حضرت در همه عرصه ها به وجود می آید به حدی که هیچ انسانی از انسان یا حیوانی دیگر هیچ گونه ترس وواهمه ای نخواهد داشت . این گونه تعبیرات کنایی ورمزی در اخبار، مربوط به پیشگویی ها وملاحم زیاد دیده می شود از جمله در تفسیر در المنثور ( از تفاسیر اهل سنت ) آمده است : پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم ) فرموده قسم به کسی که جانم به دست اوست قیامت بر پا نمی شود مگر آن که ( در همین دنیا ) درندگان با انسانها صحبت می کنند ونیز نوک تازیانه وبند نعلین با انسان حرف می زند و ران انسان از آنچه اهل او بعد از او انجام می دهند به انسان خبر می دهد . در المنثور، ج۶، ص۵۶ . ( صافی گلپایگانی، منتخب الاثر، ج۳، ص ۱۴۵ )
در عهد عتیق – زبور داود – در رابطه با دعای حضرت داود (علیه السلام) وپیشگویی در باره منجی آخر الزمان از جمله اینچنین آمده : مساکین قوم تو را داد رسی خواهد کرد وفرزندان فقیر را نجات خوهد داد و ظالمان را زبون خواهد ساخت در زمان او صا لحان خواهند شکفت و وفور سلامتی خواهد بود . ( کتاب مقدس، عهد عتیق، ص۸۸۴، زبور داود (علیه السلام) ، مزمور -۷۲، بند ۷ ) .
این قسمت از تورات همان قسمت مورد اخبار قرآن کریم است که : ولقد کتبنا فی الزبور من بعد الذکر ان الا رض یرثها عبادی الصالحون . الانبیاء ، ۱۰۵ . در زبور بعد از ذکر (تورات ) مقرر ومقدر ومحتوم نمودیم که نهایتا بندگان شایسته ام وارث (حکومت ) زمین خواهند شد .
اساطیر یهودی می گوید : با ظهور مسیح (علیه السلام) زمین بهشت می شود گرگ ومیش در کنار هم در چراگاه به سر می برند در جویبارهای زمین، شیر وعسل روان خواهد شد .
در متون زرتشتی هم نظیر این نمونه ها را به عنوان ویژه گیهای دوران ظهور می توان دید از جمله : پیروزی حق بر دروغ وراستگو بر دروغگو . کیش های دیگر باطل شود وخشم وکین وآزونیاز وشهوت کم شوند ، مردم اندر راحتی وآسانی باشند . گرگ زمان بشود ومیش زمان اندر آید … وسست وبیهوش شود اهریمن دروند( دروند – به ضم اول – بد مذهب ، دروغزن ، ناپاک وفاسق را گویند ، لغتنامه دهخدا ، ج-۷ ، کلمه درون، صفحه ۱۰۶۹۳ ) با دیوان بد تخمه (یعنی بد نژاد ) . شیر گوسفندان به حد اکثر افزونی رسد چنان که گوید که یک گاو سه ساله دوشند برای یک هزار مرد . یعنی شیر آن اندازه دهد که یک هزار مرد را کافی باشد . ودار ودرخت که در جهان بود ه باشد باز دیدار آید ودیگر هیچ بنخوشد وبه زیان نشود وتا رستاخیز برجای باشد ( ایه الله منتظری ، موعود ادیان ، صفحه ۲۶۶ به نقل از( صد در بند هش ) و ( روایت پهلوی ) و( نجات بخشی در ادیان ) .
اصلاح همه جانبه مادی ومعنوی از اهداف اساسی ومحوری آفرینش انسان است : هو انشا کم من الارض واستعمرکم فیها(هود۶۱ ) شمارا از زمین آفرید وبه کار عمران وآبادانی زمین گماشت . واژه استعمار واعمار در اصل به معنای تفویض آبادی زمین به کسی است وطبیعی است که باید وسایل لازم نیز در اختیار او قرار گیرد این معنا را راغب در مفردات وبسیاری از مفسران در تفسیر آیه فوق گفته اند( مفردات ، ماده عمر ، صفحه۳۵۹ )
قران نمی گوید خداوند زمین را آباد کرد ودر اختیار شما گذارد بلکه می گوید اصلاح زمین را که همان عمران وآبادی آن باشد به شما تفویض کرد اشاره به این که وسایل از هر نظر آماده است وشما باید با کار وکوشش زمین را آباد سازید ومنابع آن را به دست آورید، خلاصه اصلاح وعمران و آبادی زمین به دست انسانهاست
نتیجه آن که: حکمت خدای حکیم ایجاب می کند تا چنین هدفی در مقطع وبرهه ای از تاریخ تحقق یابد آن هم در زمان حکومت جهانی امام عصر(عج) خواهد بود
۳- امنیت که عبارت است از طمانینه وآرامش نفس واز میان رفتن ترس و وحشت ونگرانی : اصل الامن طمأ نینه النفس وزوال الخوف (مفردات راغب، ماده امن، ص ۲۱ ) آرامش ورفع تمامی نگرانیها معنای امنیت واقعی است
ایمنی و مصونیت ازمکر وستم ستمگران وبدی بد اندیشان، موجب اعتماد و اطمینان و صمیمیت است وسبب رشد و تعالی ظرفیت روحی وارزشهای انسانی و اسلامی است
اصولا ایمان، همان عقد قلب و به دنبال آن احساس ایمنی است که از پیوستگی انسان به مجموعه هستی وآفرینش وخدای عالم حاصل می شود به تعبیر قرآن کریم امنیت وهدایت، ثمره ومیوه ایمان واقعی وخالصانه است : الذین آمنوا ولم یلبسوا ایمانهم بظلم اولءک لهم الامن وهم مهتدون . انعام – ۸۲ . کسانی که ایمان آوردند و ایمان خود را با ستم نپوشاندند به حقیقت آنان برخوردار از امنیت واقعی وهدایت یافته اند .
این دو سرمایه ارزشمند- امنیت وهدایت – نتیجه ایمان است مشروط به اینکه پوشیده به ظلم نگردد . لبس به معنای ستر است واین آیه متضمن این معنی است که گناه ، اصل ایمان به خدا را باطل ونابود نمی کند چرا که اصل ایمان به خدا فطری است تنها مانند پرده ای آن را پوشاند ه و بی اثر می کند ( المیزان، ج۷، ص۲۰۰ )
بررسی ریشه های ناامنی
به دلیل اهمیت امنیت در زندگی روحی، روانی انسان ونیز در مناسبات خانوادگی واجتماعی واقتصادی ودیگر شءون حیات، جا دارد نیم نگاهی به ریشه های نا امنی – به معنای عام وکلی – صورت گیرد که برای درک بهتر اثرات ایمان ونیز ابعاد پر برکت حکومت عادلانه مهدوی بسیار سودمند است
به نظر می رسد عوامل ذیل، از مهم ترین ریشه های ناامنی زندگی بشر در هر زمین وزمانی است :
۱- نا بسامانی فکری هرج ومرج ذهنی و روحی از عوامل مهم احساس نا امنی است انسانهای مضطرب ونگران، غالبا دارای انسجام فکری نیستند انسان باایمان، فکر نظام یافته دارد برای پرسشهای اساسی ومحوری خود در چگونگی وچرایی آغاز وانجام هستی وجایگاه ورسالت انسان پاسخهای قانع کننده وقطعی دارد نگاه او به گذشته وآینده تاریخ بسیار روشن وبی ابهام است از آغاز آفرینش انسان، انبیاء الهی رسالت ارشاد وهدایت بشر را به عهده داشته اند در قرآن کریم تنها نام بیست وچند نفر از پیامبران آمده ولی تصریح شده که انبیاء دیگری هم بوده اند که نامشان وداستان زندگی شان در قرآن نیامده است ( …ورسلا لم نقصصهم علیک ۱۶۴ نساء ) وطبق نقل روایاتی تقریبا اطمینان حاصل می شود که تعداد پیامبران۱۲۴ هزار نفر بوده هر چند نمی توان یقین به این عدد پیدا نمود والبته عدد انبیاء جزء ضروریات دین نیست و باز طبق روایات وبه ظن قوی، از این مجموعه ۳۱۳ نفر دارای مقام رسالت بوده اند واز میان آنها ۵ نفر اولو العزم ودارای شریعت بوده اند یعنی نوح ، ابراهیم، موسی، عیسی،محمد علیهم الصلاه و السلام ( مصباح یزدی، راهنما شناسی، ج-۲، ص۲۶۲ ) برخی از آنها دارای جانشین هایی بوده واسم ورسم بسیاری از آنها در تاریخ مدون بشر، ثبت وضبط و دستورهای اخلاقی واجتماعی و… آنها تاحدود زیادی در کتب ومنابع تاریخی وروایی ، مستور است این نگاه به گذشته تاریخ است .
نسبت به آینده تاریخ هم نگاه روشنی دارد که اگر از عمر دنیا تنها یک روز باقی بماند، خداوند آن روز را آن قدر طولانی خواهد نمود که امام زمان( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ظهور کند وعالم را پر از عدل وداد وحقانیت ومعنویت نماید : قال النبی ( صلی الله علیه وآله وسلم ) لو لم یبق من الدنیا الا یوم واحد لطول الله ذلک الیوم حتی یبعث فیه رجلا من امتی ومن اهل بیتی یواطی اسمه اسمی یملأ الارض قسطا وعدلا کما ملءت جورا وظلما (علی ابن محمد مالکی، فصول المهمه، ص۲۷۱ ) اگر فقط یک روز از دنیا باقی باشد مردی هم نام من از ا مت واهلبیتم ظهور نماید وپس از فراگیر شدن ظلم وستم، عدالت را مستقر وجایگزین کند .
به قول ابن ابی الحدید : اتفاق تمام فرقه های مسلمین است که دنیا ودین وتکلیف تمام نمی شود مگر با مهدی موعود (ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱۰، ص۹۶ )
دوران حکومت جهانی حضرت مهدی(دعجل الله تعالی فرجه الشریف ) دوران طلایی وآرمانی وایده آلی است که تصور آن، بهجت آفرین ونشاط بخش است ایامی که علم ودانش بشر به اوج شکوفایی وبالندگی می رسد وسنتهای الهی و قانون مندیهای طبیعت در با لاترین حد و سطح، کشف وبه کار گرفته می شود در شرایط فعلی، ازآن رشد وتعالی علمی نمی توان درک وتصور روشنی داشت :
قال ابو عبدالله (علیه السلام) العلم سبعه وعشرون حرفا فجمیع ما جاءت به الرسل حرفان فلم یعرف الناس حتی الیوم غیر الحرفین فاذا قام قاءمنا اخرج الخمسه والعشرین حرفا فبثها فی الناس وضم الیها الحرفین حتی یبثها سبعه وعشرین حرفا .( علامه طبا طبایی، شیعه در اسلام، ص۲۲۲ به نقل از بحار، ج۵۲، ص۳۳۶ )
تمامی دانش وعلم ، بیست وهفت حرف است آن چه انبیاء وپیامبران آورده اند دو حرف ازآن ۲۷ حرف است ومردم جز همان اندازه چیزی نمی دانند با ظهور قایم آل محمد ( صلی الله علیه وآله وسلم ) بیست وپنج حرف دیگر هم آشکار وبه ضمیمه آن دو حرف قبلی ، مجموعه بیست وهفت حرف ، در بین مردم منتشر خواهد شد .
اگردر این عصر وزمان، تمام این علوم ودانش شگفت انگیز بشر در عرصه های گوناگون، نتیجه همان دو حرف است، کشف وانتشار مجموعه آن ۲۷ حرف، در روابط ومناسبات جوامع بشری چه تأثیری خواهد گذاشت وچه تغییر وتفاوتهای بنیادینی به وجود خواهد آورد؟
این فکر نظام یافته واعتقادات پیوسته، زاینده امید ونشاط وتحرک است و ریشه ناامنی وسر در گمی ونگرانی نسبت به آینده را می خشکاند وزندگی را از پوچی وبیهودگی می رهاند وبه کارها وفعالیتهای انسان در عرصه های گوناگون معنا وجهت واعتبار می بخشد
۲- بدبینی به خدا وخلق اصولا در فرهنگ اسلام، رجاء وامید وخوشبینی به خدا وخلق ورویدادهای آینده، از سرمایه های والا وبزرگ انسانی است بد بینی از مهمترین عوامل نا امنی در وجود انسان است که مانند خوره ای روح وروان انسان را می خورد واو را در جهنمی خودساخته گرفتار می کند . فکرواعتقاد غلبه نهایی حق وعدل، به دنبال تسلط طولانی و به ظاهر ماندگار باطل وستم، عامل خوشبینی به خدا وقوانین وسنتهای قطعی ولایتغیر اوست وسبب می شود تا به تاریکی ها دل نسپرده و تسلیم نا رواییها نگشته وهمواره پایان شب سیه را سفید ونورانی ببینیم .
بد بینی مخصوصا به خدا، تنها یک رذیلت نیست بلکه مانند باطلاقی است که زشتیها ورذایل فراوانی را در خود می پرورد واگر درمان شود بسیاری از رذایل درمان شده، این مطلب مفاد یکی از فرازهای نامه امیر مومنان (علیه السلام) به مالک اشتر نخعی است :
… لا تدخلن فی مشورتک بخیلا یعدل بک عن الفضل ویعدک الفقر ولا جبانا یضعف عن الامور ولا حریصا یزین لک الشره بالجور فان البخل والجبن والحرص غرایز شتی یجمعها سوء الظن بالله . ( نهج البلا غه، نامه مالک اشتر۵۳، ص۴۳۱ ) با انسان بخیل، ترسو وحریص در هیچ امری از امور خود مشورت نکن چرا که این سه صفت خصلتهایی هستند که جامع وخاستگاه آنها بد بینی به خداست . ترس وبخل وحرص میوه های درخت شوم بد بینی به خداوند اند.
در بازار مکاره دنیا، امید ونگاه مثبت به آینده، سرمایه بی خسارت وخسرانی است که در شاهراه تعالی وتکامل، تجارت پر سود وبهره انسان را تضمین می نماید در دعای کمیل امیر مومنان (علیه السلام) این چنین آمده:
ارحم من رأس ماله الرجاء وسلاحه البکاء . خداوندا به کسی رحم کن که سرمایه اش امید به تو واسلحه اش گریه بر خظاها وگناهان خود است
امید واقعی وصادقانه وخوش گمانی به خدا، موجب نجات وسعادت واستحقاق بهشت الهی دانسته شده روایت جالب وقابل تأملی در این زمینه نقل شده :
آخر عبد یومر به الی النار یلتفت فیقول الله عز وجل اعجلوه فاذ ا اتی به قال له یا عبدی لم التفت ، فیقول یا رب ما کان ظنی بک هذا …. ( سفینه البحار، ج۲، ص۱۰۹، ماده ظن )
امام صادق (علیه السلام) فرمود: در قیامت اخرین عبدی که پس از محاسبات ، راهی جهنم می شود متوجه وملتفت اطراف خود شده وبه این طرف وآن طرف می نگرد، به امر الهی او را برمی گردانند واز او علت تآمل ودرنگش را می پرسد پاسخ می دهد: خدایا گمانم به تو این نبود، می پرسد گمانت به من چه بود پاسخ می دهد گمانم این بود که گناهانم را ببخشی ومرا به بهشت ببری خداوند به فرشتگان چنین فرماید : به عزت وجلالم ومقام ومرتبه خداییم سوگند که در حیات وزندگی اش چنین امید و گمانی را به من نداشت واگر چنین گمانی داشت، تا همین اندازه هم اورا به کیفر دوزخ نمی ترساندم ولی با این وصف، دروغ اورا در این مورد، به پذیرید و او را به بهشت ببرید. ( اجیزوا له کذبه وادخلوه الجنه ) سپس امام صادق (علیه السلام) فرمود: انسان هیچ گمان خیر وشری به خدا نمی برد وامید خوب وبدی ندارد مگر آن که خدا با او مطابق گمان وامیدش رفتار می کندواین معنی، از این آیه قرآن استفاده می شود که در مورد دوزخیان فرموده: وذلکم ظنکم الذی ظننتم بربکم اردیکم فاصبحتم من الخاسرین فصلت – ۲۳ . آری این گمان بدی بود که در باره پروردگارتان داشتید وهمان موجب هلاکت شما گردید وسر انجام از زیانکاران شدید .
از بزرگترین گناهان، یأس و نا امیدی از رحمت الهی است که به نحوی نتیجه سوء ظن وبد بینی وبد گمانی به خدا دانسته شده : عن ابی عبد الله (علیه السلام) ان من اکبر الکبایرعند الله الیأس من روح الله والقنوط من رحمه الله … ( الکافی، ج۲، ص ۵۴۵ )
از بزرگترین گناهان یأس ونا امیدی از روح ورحمت الهی است .
داشتن روحیه امید وخوش بینی، مطلوب اسلام اصیل وفرهنگ اهلبیت(ع) است مطابق روایتی، به امام سجاد (علیه السلام) گفته شد حسن بصری- از عباد و زهاد معاصر حضرت – این چنین عقیده دارد واظهار می کند : لیس العجب ممن هلک کیف هلک وانما العجب ممن نجی کیف نجی.
اگر کسی هلاک ودوزخی شد تعجب ندارد تعجب از کسی است که اهل نجات وبهشت می شود.
فقال (علیه السلام) انا اقول لیس العجب ممن نجی کیف نجی وانما العجب ممن هلک کیف هلک مع سعه رحمه الله ( سفینه البحار، ج۱، ماده رحم ، ص۵۱۷ ) امام (علیه السلام) فرمود ولی من می گویم کسی که نجات می یابد تعجب ندارد شگفتی وتعجب از کسی است که با وجود رحمت واسعه الهی هلاک ودوزخی می گردد .
این نگاه ایجابی ومثبت به پروردگار در جا به جا ی آیات وروایات مشاهده می شود وهمه در این راستا ست که با چنین خدایی می توان وباید کنار آمد این نگاه امید آفرین است ورنگ وبوی زندگی ونشاط وخوشبینی به خدا وآفریده های او دارد .
رویه وشیوه انبیاء واولیاء عذر درست کردن وعذر تراشی برای خلق خدا واز این طریق آشتی دادن آنان با خداست، در برابر روشها وشیوه هایی که تنها با سخت گیری وتندی وفقط با ارعاب وانذار، از خداوند چهره ترسناک و وحشت آوری ترسیم می نمایند .
روایتی با مضمونی زیبا از امیر مومنان (علیه السلام)، بدین صورت نقل شده :
اعرف الناس بالله اعذرهم للناس وان لم یجد لهم عذرا ( آمدی، غرر الحکم، ص۲۴۵، فضیله العفووالترغیب فیه، حدیث شماره ۵۰۱۱ )
کسانی خدا را بهتر از همه شناخته اند که در برابر خدا جانب خلق را بگیرند وبرای آنان عذر تراشی(معقول ) نمایند هر چند عذر موجهی نداشته باشند وصد در صد حق با خدا باشد که همیشه اینچنین است
اما مردم را معذور دانستن وکارها ی آنان را به محملهای صحیح حمل کردن مطلوب است
در این زمینه روایات فراوانی در متون اخلاقی ودینی وجود دارد از جمله این مضمون مکرر در روایات آمده که : انا عند ظن عبدی بی فلیظن بی ماشاء یجدنی عنده – یا – فلا یظن بی الا خیرا ( بحار الانوار، ج۹۰، ص ۳۰۵ و ج۶۷ ، ص ۳۹۰ ) خداوند فرموده: من مطابق گمان بندگانم باآنان رفتار می کنم پس ای رسول ما بدانان بگو همواره گمان خوب وزبان خیر داشته با شند .
یحیی وعیسی علیهما السلام هر دو پیامبر و در ضمن پسر خاله بودند اما در عیسی (علیه السلام) امید ورجاء غلبه داشت ودر یحیی (علیه السلام) خوف وترس غالب بود واین غلبه در تمام گفتار ورفتار شان مشهود ومتبلور بود در بحث وگفتگوی با یکدیگر و این که کدام رویه ترجیح دارد، به نتیجه ای نرسیدند ازخداوند استمداد نمودند پاسخ شنیدند محبوب ترین شما نزد من کسی است که روی گشاده وچهره خندان دارد وخوشبینی وخوش گمانی اش به من بیشتر است : جاء فی الخبر ان یحیی (علیه السلام) لقی عیسی (علیه السلام) و عیسی (علیه السلام) متبسم فقال یحیی (علیه السلام) ما لی اراک لاهیا کانک آمن فقال (علیه السلام) مالی اراک عابسا کانک آیس فقالا لا نبرح حتی ینزل علینا الوحی فاوحی الله الیهما احبکما الی الطلق البسام احسنکما ظنا بی ( ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۶، ص۳۳۳ ) یحیی ( ع ) در ملاقات با (عیسی) او را متبسم وخندان یافت، به او گفت می بینم که سرگرم دنیا وخوشی های آن شده ای گویا از عذاب وکیفر خدا احساس امنیت می کنی (عیسی )پاسخ داد می بینم گرفته وناراحتی گویا از رحمت خدا احساس یأس ونا امیدی می کنی وبرای صحت وسقم این دو رویه وروحیه منتظر وحی الهی ماند ند پس از مدتی وحی نازل شد که روی گشاده وچهره خندان وخوشبینی وگمان خوب به خداوند، نزد او محبوب تروخواستنی تر است .
اثر خوشبینی وحسن ظن به خدا به حدی است که اگرگفته شود معجزه میکند سخن بی مبنایی نیست در روایتی دارد که نبی مکرم( صلی الله علیه وآله وسلم ) به عیادت پیر مردی از انصار می رود در حالی که از درد و تب شکوه وشکایت می کند حضرت فرمود : ان الحمی طهور من رب غفور . تب از جانب خدای غفور وسیله طهارت انسان از گناه ودیگر آلودگی هاست – این بهترین توجیه وخوشبینانه ترین نگاه به عارضه مریضی است – ولی پیرمرد پاسخ داد : بل الحمی یفور بالشیخ الکبیر حتی تحله فی القبور . ولی به نظر من این تب ، پیر مردی مثل مرا گرفتار نموده تا عاقبت بکشد ووارد قبر نما ید . حضرت از این تطیر و فال بد زدن او به شدت ناراحت شد وفرمود : لیکن بک ما قلت فمات منه . همین جور که فکر می کنی ومی گویی خواهد شد و همانطور هم شد . ( بحا الا نوار، ج۷۸، ص ۱۷۶ )
این که یک فکر وحرف وسخن بتواند درعا لم واقع وتکوین اثر بگذارد وآن را تغییر دهد مطلبی است که تحقیقی مستقل وجداگانه ای می طلبد ولی از این روایت ونظایر آن مانند روایت امام صادق (علیه السلام) ودیگر روایات پیش گفته، چنین حقیقتی رامی توان استفاده کرد چنان که روایت دیگری از امیرمومنان (علیه السلام) نقل شده : البلاء موکل بالمنطق . ( بحار، ج ۶۸، ص ۲۸۷ ) بلا به دنبال سخن گفتن وفال بد زدن وبد بینی به رویدادها وحوادث زندگی است که به انسان می رسد واگر خوب ببیند وپیش آمدها را خوشبینانه توجیه وتعبیر کند، بدی وبلا پیش نخواهد آمد .
در همین راستا و در داستان حضرت یوسف (علیه السلام) روایت جالب وتآمل بر انگیزی از حضرت رضا (علیه السلام) نقل شده بدین صورت :
شکی یوسف فی السجن فقال یارب بما ذا استحققت السجن. خدایا به چه گناهی مستحق زندان شدم من که خلافی مرتکب نشدم . پاسخ شنید : فاوحی الله الیه انت اخترته حین قلت رب السجن احب الی مما یدعوننی الیه هلا قلت العافیه احب الی مما یدعوننی الیه . تو خودت زندان را انتخاب نمودی چرا که در بر خورد با زنهای مصر گفتی زندان رفتن بهتر است از همراهی با خواسته های نا روای شما چرا نگفتی العافیه احب الی … عافیت وسالم ماندن بهتر است ازگناه همراهی شما اگر اینچنین گفته بودی خداوند هم به جای زندان عافیت می داد ( بحا الانوار، ج۱۲، ص ۲۴۷ )
پر واضح است که این قبیل روایات به نحوی بیانگر همان مطلب است که ای چه بسا نوع نگاه وتفکر ومتعاقب آن حرف وسخن انسان در متن واقعیت وعالم تکوین اثر گذار است هر چند چگونگی وسیستم عملکرد ومکانیسم آن را ندانیم واین درس بزرگ واثر گذاری است در زندگی وفراز ونشیبهای آن .
به نظر می رسد این روایات به جز از زاویه فلسفی و وجودی و واقع گرایانه پیش گفته، از نگاه روانشناسانه هم می تواند موضوع تحقیق وپژوهشهای ثمر بخشی باشد و افقهای تازه ونوی را برای محققان وپژوهشگران بگشاید
واضح است که خوش بینی وحسن ظن به خداوند برای انس وألفت وتوجه به رحمت و رأفت و مغفرت آن ذات یگانه است و در حقیقت بستگی به نوع جهان بینی و نگاه وباور انسان دارد والبته باورهاست که شخصیت سازند.
با توجه به مطالب پیش گفته ، انسان خوشبین با نشاط است واحساس امنیت و اطمینان می کند واین ویژه گی در دل انتظار غلبه نهایی حق، وجود دارد طبعا با دیگران، به عنوان بندگان وآفریده های خداوند، خوشبین وخوش رفتار است .
۳- زیاده خواهی وتکاثر طلبی . از عوامل عدم احساس امنیت، طمع ورزی انسان است. در قرآن و داستان آفرینش انسان پس از تکبر وخود خواهی ابلیس فزون خواهی دومین گناهی است که خداوند با آن نافرمانی شده است و سبب شد حضرت آدم از بهشت رانده شود.
به تعبیر مرحوم نراقی (ر) : طمع ، بیابانی است کران نا پیدا که از هر طرف روی به جایی نرسی حریص اگر اکثر اموال دنیا را جمع کند باز در فکر تحصیل اموال بیشتری است حریص باداشتن جهانی گرسنه است وقانع به داشتن نانی سیر حکیمان گفته اند درویشی به قناعت به از توانگری به بضاعت (نراقی، معراج السعاده، ص۳۸۷)
آسایش وامنیت درونی انسان گرفته می شود وهمواره هراس وترس نرسیدن یا از دست دادن را دارد .
حرص حتی در موارد خوب ومثبت نیز بار منفی دارد و درون انسان را متلاطم نموده وآرامش او را می گیرد حتی در مورد بزرگترین شخصیت عالم وجود یعنی حضرت نبی مکرم( صلی الله علیه وآله وسلم ) وعلاقه وحرص آن حضرت به هدایت یافتن مردم به حدی که آرام وقرار از او گرفته شده بود قرآن چنین
فرموده : فلعلک باخع نفسک علی اثارهم ان لم یومنوا بهذ الحدیث اسفا ۶- کهف .نزدیک است ازفرط ناراحتی که چرا مردم هدایتهای الهی را نپذیرفته وبه قرآن ایمان نمی آورند خود را بکشی ونابود کنی در حالی که لزومی ندارد تا این حد دچار ناراحتی و ناآرامی درونی باشی . به تعبیر علامه طباطبایی این ایه : در مقام تسلیت وآرام سازی وخوش دل نمودن رسو ل الله است . (طبا طبایی، المیزان، ج۱۳، ص۲۴۰ ) چنانکه علامه طبرسی نیز دراین آیه: فان تولوا فانما علیک البلاغ المبین می گوید هذا تسلیه للنبی( صلی الله علیه وآله وسلم ) . اگر دعوت تو وهدایتهای الهی را نپذیرفتند نگران وناراحت نباش وبدان که تو تنها وظیفه رساندن آشکار پیام ما را داری وبس ( طبرسی، مجمع البیان، ج ۵-۶، ص ۳۷۸ )
در روایتی ، جابر ابن یزید از امام باقر (علیه السلام) در مورد این آیه پرسید که خطاب به پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم ) فرموده : لیس لک من الامر شیی… ۱۲۸- آل عمران . هیچ گونه اختیاری برای تو نیست . که معمولا آن را ( در باره عفوکافران ، یا مومنان فراری از جنگ ) دانسته اند حضرت پاسخ داد : ان رسول الله( صلی الله علیه وآله وسلم ) حرص ان یکون علی ولی الا مر من بعده فذلک الذی عنی الله (مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۵، ص۳۴۰ )
پیامبر( صلی الله علیه وآله وسلم ) حریص بر این بود که ولایت امر وخلافت علی ابن ابیطالب(علیه السلام) را برساند ومردم تسلیم ولایت وپذیرای خلافت ظاهری حضرت هم باشند وخداوند وحی نمود که خواسته وآرزوی درونی تو ملاک ومعیار نیست وبی جهت خود را ناراحت نکن هر چه خدا بخواهد همان می شود .
از این قبیل نصوص دینی بر می آید که حرص هر چند در این موارد خدایی ومثبت، سبب نا آرامی درونی وکاهش سکون و آرامش می شود و خداوند که خالق وآفریننده انسان است آن را از او نخواسته وبه صلاح او ندانسته ونمی داند
نتیجه نهایی آن که منتظرراستین، زیاده خواهی وحرص دنیایی ومنفی ندارد در نتیجه ترس و اضطراب ونگرانی مادی ندارد.
انتظار، امنیت واقعی می آورد وتمام آن عوامل نا امنی را از میان می برد.
منابع :
۱- علامه طبا طبایی، المیزان، قم، موسسه اسماعیلیان، ۱۳۹۳ .
۲- طبرسی، مجمع البیان، بیروت، احیاء التراث العربی، ۱۳۳۹ .
۳- نراقی، احمد، معراج السعاده، قم، انتشارات هجرت، ۱۳۸۱.
۴- ثقه الاسلام کلینی، الکافی، طهران، دار النشر الاسلامی، ۱۳۸۱ ق.
۵- علامه مجلسی، بحارالانوار، بیروت، موسسه الوفاء،۱۴۰۴ .
۶- نهج البلاغه، صبحی الصالح، بیروت، بی نا، ۱۳۸۷ .
۷- محدث قمی، سفینه البحار،تهران،انتشارات فراهانی، بی تا.
۸- ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، قم، کتابخانه آیه الله مرعشی،۱۴۰۴.
۹- الراغب الاصفهانی ، معجم مفردات الفاظ القرآن، المکتبه المرتضویه، بی تا .
۱۰- المقدسی الشافعی، یوسف، عقد الدرر، اردن، مکتبه المنار، بی تا.
۱۱- الحر العاملی، محمد، اثبات الهداه بالنصوص والمعجزات،ترجمه احمد جنتی ، تصحیح رسولی محلاتی، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۶۶ .
۱۲- معزی، اسماعیل، جامع احادیث الشیعه، اشراف مرحوم آیه الله بروجردی، قم، المطبعه العلمیه،۱۳۹۹ .
۱۳- طبسی، نجم الدین، چشم اندازی به حکومت مهدی ( عجل الله تعالی فرجه الشریف ) ، قم، نشر بوستان کتاب، ۱۳۸۵.
۱۴- منتظری، حسینعلی، موعود ادیان، قم، موسسه فرهنگی خرد آوا ، ۱۳۸۴ .
۱۵- صافی گلپایگانی، لطف ا…، منتخب الاثر فی الامام الثانی عشر، قم، مکتب المولف، ۱۴۲۲ .
۱۶- جان هیک، فلسفه دین، ترجمه بهزاد سالکی، تهران، نشر بین المللی هدی، ۱۳۷۶.
۱۷- علامه طباطبایی ، شیعه در اسلام، قم، نشر جامعه مدرسین ،۱۳۷۳ .
۱۸- مالکی مکی، علی بن محمد، الفصول المهمه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۱ .
۱۹- آمدی، عبد الواحد، غرر الحکم، قم، انتشارات دفترتبلیغات، ۱۳۶۶ .
۲۰- کتاب مقدس، عهد عتیق، زبور داود، تهران، انجمن کتاب مقدس ایران، بی تا.
۲۱- مصباح یزدی، محمد تقی، راهنماشناسی، قم، نشر مرکز مدیریت حوزه قم، ۱۳۶۷.
۲۲- دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.